سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 66109
کل یادداشتها ها : 21
خبر مایه



چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت - ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است : مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و میگوید : فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم پس روزنامه های صبح می نویسند: آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد . آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستیمن اهل کشور مصر ومسلمان هستم فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند : یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت..


  

امام خامنه ای

الإمام خامنئی, المرشد الأعلى, آیة الله, القائد الأعلى, القائد السیاسی, القائد العام, سید علی, الرسم, توضیحات, الکرتون,صور, الزعیم, سید الخراسانی, یا سیدی, الإمام, حضرة أشهر, الإلهیة ,الروحیة,عزیزی,امام خامنه ای,رهبر انقلاب,آیت اله,ولی فقیه,رهبر سیاسی,فرمانده کل قوا,سید علی,بیت رهبری,نقاشی,تصویر سازی,کاریکاتور,عکس,طراحی,عباس گودرزی,خامنه,سید خراسانی,آقا,امام امت,حضرت ماه,الهی,معنوی,عزیز دلImam Khamenei, the supreme leader, Ayatollah, the supreme leader, political leader, commander in chief, Syed Ali, Leader, painting, illustration, cartoons, photographs, design, Abbas Goodarzi, Leader, Seyed Khorasani, sir, the Imam, Holy month, divine, spiritual, dear hearts,



  
عکس‌های فدک ؛ نذر اشک چشمان شما
«محمد کاظم‌پور» عکاس مجمع تشخیص مصلحت نظام از معدود افرادی است که چهار سال پیش توفیق این را داشتند که " فدک فاطمه" را ببینند و غربت اهل بیت(ع) را از نزدیک لمس کنند...
وی اینک و به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با نوشتن خاطره‏ای کوتاه از حضورش در فدک، تصاویری را برای اولین بار در خبرگزاری ابنا منتشر کرده است.

به قلم: محمد کاظم پور


از روزی که دوربین به دست گرفتم و از دریچه عدسی آن نگاهی متفاوت‌تر از چشمان خویش به محیط اطراف و صحنه‌ها و اتفاقات افکندم، تاکنون که چهار سال از رؤیای شیرین حضور در "باغ فدک" می‌گذرد، هر چه در خاطر و خاطره‌هایم می‌گردم، صحنه‌هایی غمناک از نخل‌های سربریده، دیوارهای فرو ریخته، چشمه‌های تقریباً خشکیده و مهم‏تر از همه مسجد در میان مظلومیت آرمیده باغ فدک نمی‌بینم؛ فدکی که پس از 1400 سال هنوز بوی غربت زهرای مرضیه(س) از بستان و وادی آن به گوش جان می‌رسید.

 

تصاویری که در آن سفر بی‌بدیل گرفته‌ام، چنان در عمق جانم نشسته‌اند که تاکنون بارها و بارها نشسته‌ام و به آنان خیره شده‌ام. تمام لحظات آن سفر، مانند این عکس‌ها و حتی مانند خود فدک بی‌نظیر بودند؛ مقدمات سفر، همراهان سفر، مسیر سفر، راه‏بلد سفر، برگشت سفر و مهم‏تر از همه آنها، یعنی زمان سفر، دست به دست هم داده بودند تا باغی را که در تاریخ اسلام و تشیّع نماد مظلومیت اهل بیت(ع) و حضرت فاطمه(س) است، در پس غبار فراموشی و در لابلای سنگ‌های کینه بت‌پرستان قریش و کینه‌ورزان بنی‌امیه به نظاره بنشینم و عکس‌هایش را به عنوان تحفه سفر برای شیعیان زهرا و علی بیاوریم که:

فدک جام است و یاد فاطمه، می

که باید نوش جان کردش پیاپی

فدک جغرافی‌اش پر رمز و راز است

خرابی‌های باغش دلنواز است

 

 

*  *  *

شب قبل از سفر به بقیع رفتم، که شب شهادت حضرت زهرا(س) بود. به همراه «آیت‌الله هاشمی رفسنجانی» رفته بودیم. زنان بی‌شماری هم بودند و وهابی‌ها و سلفی‌ها ـ برخلاف همیشه ـ آن شب، سنگدل و تنگ‌نظر نبودند.

 

 

 

«عرب‌سرخی» مداح اهل بیت(ع)، آن شب مرثیه‌سرای هیأت ایرانی بود. کنار قبر مظلوم چهار امام شیعه روی زمین نشستیم و یک چشم سیر اشک ریختیم.

 

عکس‏های آن شب نشان می‌دهد که چگونه شیعیان زهرا به دنبال قبر بی‌نشانش در بقیع می‌گردند؛ شبی که اگر خوب گوش می‌دادی، صدای ناله فرزندان علی(ع) را می‌شنیدی که به دنبال تابوت مادرشان می‌رفتند؛ شبی که برای ما ـ مانند امام ما علی(ع) ـ چون شب عاشقان بیدل شبی دراز بود؛ چون گفته بودند که فردا به فدک می‌رویم...

*  *  *

صبح علی‌الطلوع، پس از اقامه نماز در جوار تربت آسمانی ختمی مرتبت(ص)، به راه افتادیم. از کنار مزار شهدای احد گذشتیم و وارد بیابان شدیم؛ بیابانی که خشک و خالی بود.

پس از 240 کیلومتر راه و گذشتن از سربالایی یک کوه، منظره‌ای سبز دیدیم که اگرچه تابلوی ورودی آن به مسافرانش می‌گفت: «الحائط ترحب بکم»، ولی کلمه «فدک» در زیر آن نبض‌ها را تندتر کرد.

منی که اصلاً وظیفه‌ام در آن هیأت عکسبرداری از لحظه‌ها بود، در آن لحظه محو کلمه فدک بودم و چشمان آیت‌الله هاشمی که پلک نمی‌زد. فراموش کرده بودم که عکاسم، و حتی دوربینی را که سنگینی‌اش روی دوشم بود را فراموش کرده بودم...

 

 

 

از آنجا گذشتیم و ناگهان جاده ما را به جایی برد که دل شیعیان در شبانه‌روز بارها می‌رود. باغ فدک، باغ حضرت فاطمه(س)...

پیرمردی از اهالی همان جا پیش آمد و با اینکه از مأموران امر به منکر و نهی از معروف وهابی‌ها(!) بود پس از خوش‌آمدگویی به هاشمی رفسنجانی گفت: "هذا بستان فاطمة". در دلم گفتم خدا را شکر که وهابی یک بار هم که شده دارد براساس معارف درست اسلام امر به معروف و نهی از منکر می‌کند.

 

من فقط و فقط عکس می‌گرفتم. می‌دانستم چشم‌های شیعیان جهان، مخصوصاً در ایران منتظر عکس‌های من هستند. تا می‌توانستم عکس گرفتم، از چشمه فاطمه، از مسجد فاطمه، از وادی فاطمه، و از بستان فاطمه...

 

 

 

آقای هاشمی رفسنجانی گفت: «می‏خواهم از آب چشمه فاطمه بخورم ». شیخ سعودی و دیگر همراهان گفتند: «این کار را نکنید چون نمی‏دانیم وضع بهداشتی آب چگونه است». آقای هاشمی در حالیکه قطرات اشک در چشمانش می درخشید گفت: « آیا بی سعادتی و حیف نیست که انسان تا اینجا بیاید و از چشمه فاطمه سیراب نشود؟» ... و این جمله باعث شد که قطرات اشک چشمان همراهان نیز در چشمه بریزد...

 

*  *  *

حالا پس از چهار سال در سالروز شهادت بانوی دو عالم، این عکس‌ها را نذر اشک چشمان شما می‌نمایم. دل‌هایتان که شکست، مرا هم فراموش نکنید.

 

 

 


  



بسیجی عاشق عشق حسینی است/

بسیجی رهرو راه خمینی است/

بسیجی چون فرشته در زمین است/

بسیجی حامی دین مبین است/

بسیجی در وجودش عشق بازی است/

بسیجی را شهادت سر فرازی است/

بسیجی دیده ی بیدار عشق است/

بسیجی چهره خمار عشق است/

بسیجی عاشقی آشفته حال است/

دلش آکنده از شوق وصال است/

بسیجی چشمه ی جوشان ملت/

بسیجی چشم بیدار ولایت/

بسیجی باولایت خو گرفته/

تمام مستی اش از او گرفته/

بسیجی ساکن کوی ولایت/

بسیجی غایتش باشد شهادت/

بسیجی ازهمه آمال دنیا/

بریده دل،شده غمخوارجان ها/

بسیجی خستگی راخسته کرده/

دلش رااز همه وارسته کرده.


  

حدود ده سال است که ساکن مجیدیه هستیم و در تمام این مدت با یک خانواده ارمنی همسایه ایم که انسانهای شریفی هستند، حدود یک سال پیش دختر همسایه مبتلا به بیماری ای شد که باعث فلج شدن هر دو پایش گردید. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن این دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولی فایده ای نکرد..

پارسال یه روز (أیام  فاطمیه بود ) که مرد همسایه داشت میرفت سر کار من هم از در بیرون میرفتم و باهم روبرو شدیم و پس از سلام و احوالپرسی جویای احوال دخترش شدم. گفت: این همه دکتر متخصص و گران قیمت هیچ تاثیری نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نیست.
به او گفتم: میخواهی دکتر متخصصی را به تو معرفی کنم که حتما این درمان از دستش بر میاد؟؟
گفت: اگر چنین کسی هست و فکر میکنی میتونه خوب بگو!
گفتم: ما مسلمونا یه بانوی بزرگواری داریم به اسم حضرت فاطمه زهرا (س) اگر به او متوسل شوی و از او بخواهی مطمئنم مشکلت حل می‌شود. وقتی این را شنید لبخندی زد و سوار ماشینش شد و گفت: از اینهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاری بر آمد که از توسل بربیاد؟ ولی دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفی کردند. سراغ اونها میرم ببینم چکار میکنند، و خداحافظی کرده و رفت.
من هم به دنبال کارم رفتم و دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت. رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسی جویای حال دخترش شدم. با چشم گریان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کردیم من سراغ چندین متخصص دیگر رفتم ولی هیچ اثری نکرد. در صف انتظار یکی از متخصصین بودم و دخترم در کنارم خواب بود ، ناگهان یاد حرفهای تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسی که گفتی و گفتم: ای خانم بزرگواری که فلانی تو را معرفی کرد و من اسمت را یادم نیست ، من تاجر فرش هستم، نذر میکنم که اگر دخترم را شفا بدهی ، برای تمام صحن های حرمت فرش دستباف هدیه میکنم، در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم دخترم مرا تکان میدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببین من راه میرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالی که از تو برای معرفی این خانم خیلی ممنونم ، ازت خواهش میکنم آدرس حرمش رو بدی تا من نذرمو ادا کنم.
اینجا دیگه من بودم که زار می‌زدم که ای مرد، تو بی خبری که خانم بزرگ و با کرامت ما زهرای اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصی هم ندارد.
یا رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجه


  
+ به نام خدا بعد از مدتهای زیادی سری به این صفحه زدم به همه عزیزان و دوستان قدیم سلام عرض می کنم *میلاد خجسته حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن به همه مخصوصاً مادران پارسی بلاگی مبارک باد *


+ به نام خداوند خردمندان همه چیز این روزها سیاه است جر کلاغ شیطان آنقدر اضافه کاری کرده که فکر می کند بتواند فردوس را بخرد ! ویروسها بر استخوان انسانها معلق و وارو می زنند و سلطه دارد تمام می شود یک نفر، تخته پک کن در دست دارد به سوی وایت برد دنیا می آید ذات دنیا سفید است ما سیاهش کرده ایم !


+ بعضی ها اربعین رو نمی شناسن" فکر می‌کنن زائر امام حسین ( علیه السلام ) اول باید خودشو بسازه بعد بره پیاده روی بله اربعین یه حرکت سیاسیه شیعه مساوی با سیاسته این پیاده روی میلیونی باعث ایجاد ترس توی دل دشمنامون و ایجاد امنیت برای ماست و صد البته بهتره کسانی که سمت حسین می رن حسینی هم شده باشن


+ *شوخی از هر نوعش با نامحرم حرامه * کسی نظری غیر از این داره !؟


+ در بازار دلار چه می گذرد * ما را با مرگ ترساندند تا به تب راضی شویم * دلار را تا مرز 20 هزار تومان رساندند تا به دلار 15 هزار تومانی راضی باشیم تازه کلّی هم از آنان تشکر کنیم ! درود بر صدام یزید کافر اختلاس پیشگان گرامی و مختل کنندگان زندگی مردم از شما خیلی تشکر می شویم !


+ ناشنوایان گرامی روزتان گرامی !




+ *اگرچه شیطان هیچ پخی نیست و استقلال ذاتی ندارد ولی به خاطر مهلتی که از خدا گرفته سعی می کند در مورد مسائل مختلف نظری برعکس نظر خدا داشته باشه باید ببینیم که در این مسائل مختلف ما نظر خدا را می پسندیم یا نظر شیطان را و این معیار انسان بودن من و شماست *


+ اهواز قهرمان خوزستان دلاور ایران جاودان تسلیت




+ با سلام لطفاً اگر تونستین در این نظر سنجی شرکت کنین : * نظرتون در باره کسایی که عکس پروفایلشونو زنهای بد حجاب و بی حجاب می ذارن چیه ؟ *


+ *به احترام ماه محرم و امام حسین ( علیه السلام) و حضرت زینب (علیها سلام ) از ارسال عکس هایی که با فرهنگ عاشورا مقابله می کنند بپرهیزید* اگرچه همه روزها عاشوراست ولی ما به حداقل هم راضی هستیم






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ            
           




سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسب درآمد